۱۳۸۷ خرداد ۱۲, یکشنبه

سه

این تازه نیست
قدیمی است
دو نفر همه نیستند
همیشه نیستند
خویش اند
و حس و حدسشان برای حادثه نزدیک
حدس دور دارند
برادر نیستند
که من بودم
تو نبودی
یا نمی دانم
شاید جوان بودم
شما جوان بودید
تو پیر بودی
کبوتران را دانه ندادم
یک تکه آسمان را خوب حفظ کردیم
که وقتی تو نبودی
بتوانیم از حفظ بخوانیم
این برای آن روزها کافی بود



*********************
گاهی شعرهایی می خوانم که دوست دارم شاعرش من بودم . حس مشترک . شعرهای احمدرضا احمدی این گونه است .

هیچ نظری موجود نیست: