۱۳۸۷ اردیبهشت ۲, دوشنبه

دفاعیه

من چه دفاعی دارم از خودم بکنم آقای قاضی
من بی دفاعم
همه سهم بنده از زندگی کار کردن در زیر زمین اداره بایگانی بود، لای پرونده ها
من ساده بودم ،من همه چیز را باور می کردم
سرم به کار خودم بود، من شریف بودم
من مقاومت کردم تا حد توان ؛اما من توانم کم بود
بنده ضعیف بودم برای خودم ضعیف بودم و برای دیگران
من به همه احترام می گذاشتم
و من شروع کردم به بازی کردن
و من شروع کردم به سرگرم شدن
و بعضی وقت ها یادم رفت که کجا هستم
و همه اینهایی که گفتند مال من نیست
حق من نیست
من اشتباهی ام
من از اولش هم اشتباهی بودم
تقصیر من بود ؛تقصیر دیگران هم بود
اما خدایا تو شاهدی که من هیچ چیزی برای خودم برنداشتم
من هیچ چیز رو در جیبم نزاشتم
من از سهم کسی نزدم من فقط اشتباهی بودم
من فقط اشتباهی بودم
خدایا تو شاهدی که من هیچ چیزی رو خراب نکردم
خدایا تو شاهدی که من کسی رو اذیت نکردم
من فقط اشتباهی بودم
حالا من مانده ام و تقاص این همه اشتباه دیگران و بازیگوشی خودم
من از هیچ کسی توقعی ندارم
خدایا تو من رو ببخش

*********************
این دیالوگ مسعود شصت چی در آخرین سکانس دادگاه سریال مرد هزار چهره است .
بازخوانی متن این دیالوگ ، خواننده را به نکات جالبی می رساند
شاید هم ما ایرانی ها توی هر ماستی دنبال مو می گردیم.

۱۳۸۷ فروردین ۱۳, سه‌شنبه

خشونت

ما باید حداقل یکبار دستمون رو محکم بکشیم روی رنده تا بفهمیم پوره سیب زمینی چه احساس دردناکی دارد . هیچ راه دیگری برای همدردی با پوره سیب زمینی نیست . تازه اصلا نمی خواهم وارد مبحث کتلت سیب زمینی بشوم .