۱۳۸۵ آبان ۷, یکشنبه

كنكور

تذکر آيين نامه اى: ۱- از خوردن قلم پرهيز کنيد. ۲- از تا کردن٬ مخدوش کردن٬سابيدن٬ ليس زدن و موشک درست کردن پاسخنامه خودداری نماييد. ۳- کيک به تعداد لازم خريداری شده است٬ از گدا گشنه بازی پرهيز کنيد! ۴- آماده! اکشن!!!


۱) کداميک از فرمايشات لقمان حکيم به فرزندش می باشد؟
الف) فرزندم خداوند پرهيزکاران را دوست دارد.ب) فرزندم خداوند پرهيزکاران را دوست ندارد!ج) پدرسگ مگه من سر گنج نشستم؟د) شيرمو حلالت نمی کنم اگه يه بار ديگه اين پری ورپريده رو سوار ماشينت کنی!


۲) مرواريد خليج فارس؟
الف) کيش ب)پيشته ج) چخه د) مااااوووو(صدای گربه بعد از دمپايی خوردن )


۳) بزرگترين هواپيمای مسافربری جهان؟
الف) بوئينگ(Booing) ب) بوئينگ کوچولو (Booing 345) ج) بوئينگ بزرگ(Booing707) د) باز کن اون پنجره رو! خفه شديم از بوش !!


۴) خواننده ی تپل ترک؟
الف) سيبيل کن ب) سيبيل تراش ج) ريش تراش د) سه بيل و سه خاک انداز تراش (Mach 3)


۵) کداميک يک تيم اسپانيايی است؟
الف) اتلتيکو بيل بااو ب) اتلتيکو کلنگ با من ج) اتلتيکو خاک انداز هم با من د) اتلتيکو! پس تو چه غلطی می کنی؟


۶) نامزد خوش خنده ی آخرين دوره رياست جمهوری؟
الف) کرروبی ب) کورپاک کنی ج) کچل شويی د) همه ی موارد!


۷) نژاد مردم ساکن کرواسی؟
الف) کروات ب) پاپيون ج) دستمال گردن د) هيچکدام(يقه وطنی )


۸) کداميک جز خبرگزاريهای داخلی نيست؟
الف) ايلنا ب) ايسنا ج) خاله نسرين اينا د) ای شرتی بزن پرس! (افتاد؟ )


۹) فوتباليست انگليسی؟
الف) اندی کول ب) اندی زيربغل ج) اندی سرشانه د) اندی مرسی هيکل


۱۰) از سازهای موسيقی که همنشينی با مبتديان اين رشته توصيه نمی شود؟
الف) ساکسيفون ب) کوله پشتی سيفون ج) چمدون سيفون د) کيف پول سيفون


۱۱) بازيکن تيم ملی عربستان؟
الف) احمد الدوساری ب) حسن السه تبريز ج) غضنفر الچهار قزوين د) قلی ال اِن سانفرانسيسکو


۱۲) رئيس جمهور کوچولوی روسيه؟
الف) پوتين ب) صندل ج) دمپايی د) نزن بابا رفتم !!!



۱۳) .................. بى تو سردمه ؟
الف) بخارى ب) پتو ج) آرش د) دى جى على گيتور !!

روش تشخيص

ترکه از لهجه اش ناراحت بوده . ميگه من بايد يک موزيسين درجه يک بشم...ميره آلمان و به مدت بيست سال دوره عالي پيانو مي بينه و توي ايران کنسرت بزرگي مي ده . وقتي کنسرت تموم مي شه همه به شدت تشويق مي کنن ولي يکي از بين جمعيت داد مي زنــــه ( ساقل..ساقل) ترکه مي گه من که يه کلمه حرف نزدم اين ناکس از کجا فهميد که من ترکم ؟خلاصه يقه طرف رو وسط جمعيت ميگيره و مي گه : تو از کجا فهميدي که ماترکيم؟ يارو مي گه : آخه همه پيانيست ها معمولا صندلي را با پيانو ميزون مي کنن ، اما تو وقتي نشستي پيانو رو به طرف خودت کشيدي ، از اين جا فهميدم که ترکي !!!

۱۳۸۵ آبان ۱, دوشنبه

invisible

امام زمان الان 1300 ساله داره INVISIBLE بالا مياد !

۱۳۸۵ مهر ۲۵, سه‌شنبه

شب قدر

امشب شب قدره . اما به نظر من هر شب شب قدره . واسه كسي كه هيچ شبي رو قدر نمي دونه يه شب قدر زياد با شباي ديگه تفاوتي نداره . دوستي مي پرسيد به اين شب قدر اعتقاد داري ؟ گفتم اره . و اعتقاد دارم . گفتم از رحمت خدا بعيد نيست كه يه شب رو آزاد بذاره واسه همه بنده هاش كه هرچي خواستند ازش بگيرند . گفتم از رحمت خدا بعيد كه نيست هيچ به رحمت خدا هم قريب تر است . اما از اين موش و گربه بازيش خوشم نمياد . كل حس و حالش رو مي گيره . اينكه اصلا شب قدر كدوم شبه؟ تازه با اين رويت هلال ماه كه همه چي بيشتر ريخته بهم . فعلا كه تو اين كه چندم ماه رمضانه شكه . چه برسه به شب قدرش . اما اگه يه شب مشخص بود لذت بيشتري داشت . تكليف خودت رو مي دونستي . مثل سال تحويل . كه مي دوني دقيقا كي و چه ساعتيه . اساسا انسان با بلاتكليفي حال نمي كنه
عجب غلطي كرديم اومديم تو اين ورژن بتاي بلاگر . همه چي ريخته به هم .

۱۳۸۵ مهر ۱۹, چهارشنبه

تراكم

انگشتهاي پايم رو توي كفش به هم فشار مي دهم . پشت چشمهايم درد مي كند . چقدر سق مي زند اين مرتيكه . با اون شيكم گنده و كله كچلش . حوصله اش رو ندارم . كاش گم مي شد بيرون. آدم عوضي . تلفن زنگ مي زنه . بر نمي دارم . بازهم زنگ مي زنه. بر مي دارم . قطع مي كنه . لعنتي. گشنمه . سرده . چرا دنيا مي چرخه ؟ هنوز يكي جلوم وايساده داره حرف مي زنه . چقدر مردم حرف مي زنند . مرض دارند . همه مرض دارند . سرم رو تكيه مي دم به ديوار . چقدر خنكه . حال ميام . كيف مي كنم . اما خوب نمي شم . سرم رو مي زنم به ديوار . يواش . بعد محكمتر . چه حالي مي ده . محكمتر . محكمتر. دو نفر دستام رومي گيرند . ولم كنيد . دارم حال مي كنم . يكي داره حرف مي زنه . چرا با من حرف نمي زنه ؟ داره با كي حرف مي زنه ؟ مگه من چمه كه با من حرف نمي زنه . يكي مياد جلو تا باهام حرف بزنه . حالم بهم مي خوره . بسه ديگه . برو گمشو با يكي ديگه حرف بزن . سرم رو مي كوبم به ديوار . مي افتم كف اتاق . همه جمع شدند دارند دست مي زنند . همه جا قرمزه . عق مي زنم . همه چي مياد بالا .

۱۳۸۵ مهر ۹, یکشنبه

باران

-رفتم دوچرخه سواري كنار رودخانه . كيف داشت . دوچرخه ام خراب شد . حالم گرفته شد و دستهايم روغني

- هفتم مهر گذشت . خيلي اين روز را دوست دارم . نه بخاطر اينكه زاده اين روزم . 7/7 اساسا تاريخ زيبايي است . دلم براي مادربزرگم تنگ شده . هميشه تولد نوه هايش را به ياد داشت . هديه هايش را هنوز دارم . مخصوصا آن قران جيبي را خيلي دوست دارم . مادر بزرگ، امسال هم تولدم يادت بود؟  هديه چي بهم مي دي؟

- چشمها را مي بندم

گاهي

كه حافظ

از دستم سير مي شود

مي نشينم

و پشت پلكهاي بسته ام

نقاشي مي كشم

تا باران بيايد .