۱۳۸۸ فروردین ۱۱, سه‌شنبه

باران




رفتم از وسط رودخانه خشک عکس گرفتم. آسمان بدش آمد. تا برسم خانه آسمان تلافی کرد. من لباس خشک برایم نماند.

۱۳۸۷ اسفند ۲۹, پنجشنبه

عیدانه



برای حلول سال نو
چشمهای تو را کم دارم
خورشید منتظر می ماند
تا دستهایت
فرمان چرخش بدهد.
زمین حول تو می چرخد
چشمهایت را که ببیند
هول می شود
و سال تحویل می شود .
درختان خشکیده
با بوی عطر تو
شکوفه می دهند.