۱۳۸۴ دی ۲۵, یکشنبه

غروب



عابد زاده را دوست دارم . اصلا يكي از جاذبه هاي فوتبال براي من عابدزاده بود . خونسرديش ، بي خياليش ، جلو آمدن هايش ،‌تك به تك گرفتنش ، همه مشخصات فوتباليش را دوست داشتم . ديروز عابدزاده آخرين بار توي دروازه ايستاد و من تمام مدت قلبم تالاپ تالاپ مي زد كه نكند توي اين پنج دقيقه پاياني دروازه اش باز شود . وقتي از زمين بيرون رفت حال خوبي نداشتم . دلم مي خواست تمام نود دقيقه را او باي كند و بازهم يك دستي توپ بگيرد و آدامس بجود و هزار كار ديگر بكند و وسطش دو سه تا توپ هم بگيرد . هميشه غروب ستاره ها غم انگيز است و شكننده .

۱ نظر:

ناشناس گفت...

MAN EMSHAB YHOO YADE JAVONIAYE ABEDZADE OFTADAM,YADESH BKHAIR AKHARIN BAZISH....MAN ASHEQE SABKE BAZI PAOLO MALDINI HASTAM,KHODA HAFZISH BA SANSIRO VAQEAN DELGIR BOD.
BYE