تا که می بندم چشم
چشم تو پیش من است
صورتت در نظرم
پیکرت پیش من است
و چو بگشایم چشم
نه چراغی پیداست
نه دو چشمت پیداست
و نه صبح
از دل پنجره می تابد
کاشکی می شد همه وقت
چشمها را می بستم
تا تو پیشم باشی
چشم تو پیش من است
صورتت در نظرم
پیکرت پیش من است
و چو بگشایم چشم
نه چراغی پیداست
نه دو چشمت پیداست
و نه صبح
از دل پنجره می تابد
کاشکی می شد همه وقت
چشمها را می بستم
تا تو پیشم باشی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر