۱۳۸۹ آذر ۲۰, شنبه

تیری که زدی
نشست وسط چشمهایم
دردم نیامد
اما
تو را هم دیگر ندیدم

"تو کمان کشیده و در کمین
که زنی به تیرم و من غمین
همه غمم بود از همین
که خدا نکرده خطا کنی"

۲ نظر:

نازنين گفت...

بنظر من اگر اينقدر نگران ""وسط چشمهايت "" نبودي و ""دردت نيامده "" بود
مراحتما ميديدي.

ناشناس گفت...

تیری که زدی
نشست وسط چشمهایم
دردم امد
و
تو را دیگر ندیدم
"تو کمان کشیدی
و زدی به تیرم و من
همه غمم بود
که خدا نکرده خطا کنی"
و خطا نکردی...