۱۳۸۷ شهریور ۲۶, سه‌شنبه

مرثیه ای برای عشق

شعری بنویسیم
و از عشق تمجید کنیم
روزهایمان را کادوپیچ کنیم
و کناری بگذاریم
تا وقتی عزراییل آمد
دو دستی تقدیمش کنیم

شعری بنویسیم
در باب ستایش معشوق
وقتی اینجا نیست
و دلت برایش تنگ شده
و او به فکر تو نیست
و دارد جایی برای خودش حال می کند

شعری بنویسیم
در مدح معشوق
و سختی دوری
و بدهیم دست معشوق
تا وقتی دوباره دست خودمان رسید
خواندنش درد کیف آلودی داشته باشد

شعری بنویسیم
در رثای عشق
وقتی سکه اش دو طرف دارد
که یک ورش
بوی نامردی می دهد

شعری بنویسیم
در مذمت معشوق
و آنقدر به او فحش بدهیم
تا دلمان خنک شود
و جا باز شود
برای کسی دیگر.

هیچ نظری موجود نیست: