۱۳۸۶ آبان ۶, یکشنبه

هرگز

هرگز نشد
نشد
پروانه عاقبت
پرواز کرد و رفت
هرچند پیله اش
با دست سنگی ام
از هم دریده شد
من دست می کشم
روی تن درخت
افسوس می خورم
اینجا به یادگار
باید خطی نوشت
" آهسته رد شوید
پروانه بر درخت
چندی است خفته است "

هیچ نظری موجود نیست: