۱۳۸۴ مهر ۲۸, پنجشنبه

هذیان

چرا این هوا ابری نمی شود ؟ چرا باران نمی بارد ؟ الان چه ماهی است ؟ مرداد ؟ شهریور ؟ آهان . یادم آمد . مهر است ... پس چرا هوا ابری نمی شود ؟ همیشه مهر باران می آمد . همیشه مهر هوا ابری می شد . پس چرا هیچ اتفاقی نمی افتد ؟ کاش لااقل باد می آمد . اگر باد بیاید بعد هوا ابری می شود . بعد باران می آید . کاش باد باد بیاید. کاش حتی یک ذره هم که شده باد بیاید . من از باد بدم می آید . اما کاش باد بیاید تا بعد باران بیاید . اینجا من چقدر به آسمان نزدیکم . اما هنوز دستم به آسمان نمی رسد . آخ که اگر می رسید ... اینجا من به آسمان نزدیکم . اما هنوز صدای ماشینها می آید . هر چقدر هم گوشهایم را بگیرم بازهم صدای ماشینها می آید . من از صدای ماشین بدم می آید . مثل باد . کاش هیچ وقت نه صدای ماشین می آمد نه باد می آمد . فقط باران می آمد و من دستم به آسمان می رسید . آخ که اگر می شد ....

هیچ نظری موجود نیست: